آوین کوچولوآوین کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

دختر نازم آوين كوچولو

روزئولا اینفانتوم‌ ـ roseola infantum

سلام لازم ديدم به دوستان خوب توضيح بدم كه بيماريي كه دخترم توي تولد يك سالگيش گرفت (تب و بعد هم دونه) يك بيماري شايع در اين سنين است و شايد ربطي به هواي خاك آلود خوزستان نداشته باشه. البته در اينكه خاك آلودست و پخش كننده ي آلودگي شكي نيست. مطلبي كه در مورد اين بيماري توي اينترنت پيدا كردم را براتون ميزارم تا بيشتر راجع به اين بيماري بدونين. ********************************************************* روزئولا اینفانتوم‌ ـ roseola infantum روزئولا اینفانتوم‌ (اگزانتوم‌ سوبیتوم‌) یك‌ بیماری‌ مسری‌ شایع‌ دوران‌ كودكی‌ با مشخصات‌ تب‌ بالا و بثورات‌ پوستی‌. این&zwn...
23 فروردين 1391

آوين و مهدكودك

دختر عزيزم. ناناز مامان. جيگر مامي. امروز كه رفتي مهد با چشاي پر اشكت ملتمسانه نگام ميكردي اما ماماني من چاره ندارم بايد بري مهد. شكر خدا وقتي بوسيدمت و ازت خداحافظي كردم دم در مهد كه رسيدم ديگه ساكت شده بودي. مهد رفتنت از اسفند 89 شروع شد البته آروم آروم نرم نرم. روزي  يه ساعت ميبردمت خودم هم ميومدم پيشت . اولش خيلي اشتياق داشتي ديدن بچه هاي زياد خيلي برات قشنگ و جالب بود. چهار دست پا تند تند ميدويدي دنبال ني نياي از خودت بزرگتر. عزيزم خيلي با مزه اي! انقدر حواست پرت ني نياي ديگه ميشد منو از ياد ميبردي منم امتحانت ميكردم ميگذاشتمت و ميرفتم ببينم عكس العملت چيه. خيلي خوب بود. بعدش ديگه خاله نرگس ميبرد و دو سه ساعتي مي گذاشتت مهد تا...
19 فروردين 1391

يازده ماهگي تمام شد

سلااااام واااااي دختر نازم باورم نميشه يازده ماهت تمام شده عزيزم. يك ماهه ديگه يكساله ميشي. امروز عشق من يازده ماه رو تموم كردي و وارد دوازده ماهگي شدي. خيلي زود گذشت با تمام سختي ها و نگراني ها ............دلدردها. بالا آوردن ها. تهوع ها.اون گريه هاي وحشتناك ناشي از دلدرد تو دل شبهاي تار.من و تو با هم گريه ميكرديم.از اينكه ميديدم فرشته ي كوچولوم داره درد ميكشه ديوونه ميشدم. چقدر بدنيا آوردن يه نيني و بزرگ كردنش سخته. سخت و شيرين. اما از اينكه يه موجود كوچولوي ناز رو هميشه كنارت داري بزرگ ميكني و پرورشش ميدي احساس خيلي خوبي داري و حاضري همه ي سختيهاشو به جون بخري. آوين كوچولوي من خيلي نازي. خيلي بامز ه اي و خيلي شيطون. جديدا جيغ جي...
26 بهمن 1390

يازده ماهگي

سلام دختر نازم. ديشب اولين شبي بود كه از تو جدا بودم. تو اهواز بودي پيش بابا و خاله نرگس خونه ي خاله ي مامان. خاله افسانه. و من بخاطر كارم مجبور بودم ممكو باشم. عزيزم از ديروز ساعت 6 صبح تا الان نديدمت براي ساعت 2 كه مي خوام بيام پيشت دارم لحظه شماري ميكنم. عشق من خيلي نازي. مثل فرفره تند تند چهار دست پا ميري. مثل بچه گربه هاي خوشگل. اي جان من. همه عاشقت شدند. خوشكلم مي دوني خيلي نازي؟؟؟!! عاشقتم دختركم. اينم چند تا از عكس هاي هنري كه قبلا ازت گرفته بودم. hair dresser   فيل سواري چه حالي ميدهههههه!!   اوخ جون برف بازي !!!! ناز نازي من.ميبوسمت دختر خوشكلم.   ...
10 بهمن 1390