عید 92

1392/1/3 1:30

نویسنده : شاینا

808 بازدید

اشتراک گذاری

امروز دوم عیده الان 12 شبه و آوین خوابیده. من وقت کردم بیام نت. بیست و نهم حرکت کردیم و شب رسیدیم.متاسفانه به جای آتش روشن کردن واسه چهارشنبه سوری با دو سه تا ترقه سر و تهشو هم آوردیم. بخدا میگم ملت افسرده شدند .... بچه که بودیم غیر ممکن بود آتیش روشن نکنیم و از روش نپریم ....اصلا یه جورایی ملت دل مرده شدند. انقدر مشکلات زندگی ها زیاده که دیگه هیچی حال آدمارو خوب نمیکنه.

خلاصه کیک تولد آوین رو هم سفارش دادم واسه سی اسفند. گفتم شکلاتی ساده با یه نوشته روش که تبریک تولد آوینه. تزئین رو هم انجام دادم خیلی ساده تر از پارسال. و منتظر رسیدن فرداش شدم. ساعت دو و نیم سال تحویل شد و بعد از تبریک همه افقی شدند و خوابیدیم. خداروشکر کسی هم نیومد وقتی بیدار شدیم مراسم تبلد رو اجرا کردیم. خداروشکر آوین عاقلتر شده بود و کلی ذوق کرد و رقصید. یادمه تولد یک سالگی که تهران بودیم تمام مدت گریه کرد. خیلی ذوق کرده بود منتها نگذاشت یه عکس درست ازش بگیرم دخترک شیطون. اما خوب بود. کیک اونطور که دلم میخواست نبود اما بیخیال....همه چیز خوب بود و آوین کلی خوشحال بود. کلی هم عکس پای سفره هفت سین مامان جون گرفتیم که خیلی خوشکل بود. آوین هم تمام مدت تلاش میکرد خودشو به ماهیا برسونه و سفره رو منهدم کنه. آرزو میکنم همه چیز تا تولد سه سالگیش خوب پیش بره. از خدا برای همه اعضای خانواده ام سلامتی می خوام و برای همه ی دوستان و فامیل بهترین آرزوها رو دارم. انشالله که سال سال خوبی برای همه باشه. راستی این عید بابا همش کتاباش دستشه. از هر فرصتی برای درس خوندن استفاده میکنه. آخر فروردین امتحان جامع دکتراست تعجب . بنده خدا خیلی سختشه تا میاد درس بخونه یکی میاد مهمونی. می خواهیم از فردا بفرستیمش کتابخونه درس بخونه. شیطان .....عکس های تولد رو بعد میزارم. البته اگر عکس درستی پیدا کنم.