اسفندماه ؛ ماه متفاوت
این روزا که آخر اسفنده یه جوره دیگست هم سال نو داره میاد هم تولد تو نزدیک میشه. سرکار هم حال و هواش متفاوته انگار همه منتظر یه اتفاق قشنگند و اونم اومدن سال نو و زنده شدنه طبیعته اما برای من علاوه بر اینها اومدن دخترک قشنگم هم اضافه میشه که خوشحالتر باشم. بماند که نو شدن سال مثل زمانای قدیم و زمان بچگیهامون نیست. یادمه اون موقع ها خیلی هیجان داشتیم نه چون بچه بودیم. پدرمادرهامون هم هیجانشون از الان ما بیشتر بود.کلا ملت همه افسردگی گرفتند. خدایا چی بگم.خیلی وضع روحی ملت خرابه.وللش من خیلی هیجان دارم واسه تولد دختر تک دونه ام که می خوام امسال هم تولدشو خونه ی مامانم اینا بگیرم. دوست دارم خوشحال بشه با دیدن شمع و کیک و.....تا جایی بادکنک میبینه میگه تبلد.قلب ببینه شمع ببینه کیک ببینه تزئینی ببینه. تبلد تبلد. عزیزم. دیگه چیزی تا تبلدت نمونده عزیز دلم.
یه تقویم خیلی خوشکل هم واست درست کردم ببین: